سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]

بهار bahar

Powerd by: Parsiblog ® team.
ادامه مقوله جهانی شدن(یکشنبه 87 مرداد 27 ساعت 9:42 عصر )

فصل اول

 برج باِبل اقتصاد جهانی

هنگامی که قرار بود برج افسانه ای بابل احداث شود، برخی طرفداران ساخت آن و برخی مخالف بودند وهیچکدام نمی دانستند که اصلاً قضیه چیست . کسانی که به ساختن اقتصاد جهانی مشغول هستند مثل همان کارگران برج بابل زبان یکدیگر را نمی فهمند. جهانی شدن برای هرکس معنایی دارد.

از دید مردم جهان، آمریکایی که از بازیگران اقتصاد جهانی باشد از آمریکایی که سودای تسلط اقتصادی بر جهان را داشته با شد به مراتب بهتر است . این دو با هم خیلی فرق دارند . آمریکایی که با بقیه کشورهای  جهان دادوستد کند، در بقیه کشورهای جهان سرمایه گذاری کند، فناوری خود را به بقیه کشورهای جهان منتقل سازد و به بسیاری از مردم جهان آموزش دهد، چه برای مردم آمریکا و چه برای مردم جها ن ،به مراتب از آمریکایی که در لاک خود باشد بهتر است.

 کشورهای دیگر جهان نمی توانند آمریکا را از آنچه می خواهد انجام دهد بازدارند . یا به آنچه نمی خواهد انجام دهد وادارند . اما کشورهای دیگر جهان می توانند فضایی ایجاد کنند که آمریکاییان بتوانند برای حل مشکلات مشترک با آنها کار کنند . آمریکا مهار شدنی نیست، اما می توان او را درگیر و متعهد کر د . بنای اقتصاد جهانی جایی است که می توان پای آمریکا را به میان کشید و بقیه جهان باید تا حدی جهانی شدن را در پرتو همین واقعیت ببینند. برای اینکه جهان بتواند جهانی شدن را در مسیری هدایت کند که به نفع آن باشد، بهتر است که دیدگاه های آمریکا را درباره این امر بداند.

 آمریکاییان به سبب افق دید منحصر به فرد خود از جهانی شدن ترسی ندارند و در نتیجه کمتر ازدیگران به آن فکر می کنند. تصور آمریکاییان از اقتصاد جهانی همان اقتصاد آمریکاست که بزرگ شده وگسترش یافته باشد و این همان چیزی است که بقیه مردم جهان از آن می ترسند. با وجود این، جهانی شدن بیش از هر جای دیگر، در حال تغییر دادن آمریکاست . هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که تولید آن سریع تر از تولید آمریکا به کشورهای دیگر منتقل شو د . دگرگونی زنجیره تدارک جهانی بیش از هر جای دیگر، آرایش مشاغل مردم آمریکا را به هم ریخته است . با این همه آمریکاییان جریان این رویدادها را نمی بینند، زیرا ایمان راسخ دارند که اقتصاد جهانی همان اقتصاد آمریکاست که بزر گ تر شده و بر سراسر جهان بال و پر گسترده است . اقتصاد جهانی ماکت بزرگ اقتصاد موجود آمریکا نخواهد بو د . چیزی به کلی متفاوت خواهد بو د . در نتیجه، آمریکاییان نیز مانند همه مردم دنیا طعم خوب و بد اقتصاد جهانی را خواهند چشید. اقتصاد جهانی زندگی آمریکاییان را نیز مانند زندگی بقیه مردم جهان تغییر خواهد دا د . این واقعیتی است که هیچ کشوری در شکل دادن جهانی شدن و چگونگی آن، بیش از آمریکا نفوذ ندارد . محاسن و معایب جهانی شدن بایستی از طریق چشم انداز اقتصادی بررسی شو د . در سال 2000 جمع محصول ناخالص داخلی کشورها 31000 میلیارد دلار بو د . هفتاد و سه درصد کالاها و خدمات جهان در کشورها ی صنعتی ثروتمند تولید می شد. آمریکا 32 درصد محصول ناخالص داخلی جهان را تولید می کرد، اروپا 25 درصد وژاپن 16 درصد تولید می کرد. کشورهای توسعه یافته 6 درصد محصول ناخالص جهان را و کشورهای درحال توسعه 21 درصد را تولید کرد ه اند. یعنی یک میلیارد مردم جهان 80 در صد محصول ناخالص جهان و پنج میلیارد فقط 20 درصد محصول ناخالص جهان را تولید می کنند.

 وقتی تولید جهان براساس برابری قدرت خرید محاسبه شود، سهم کشورهای صنعتی اصلی 51 درصد می شود (آمریکا 23 درصد، اتحاد ی ه اروپا 20 درصد، ژاپن 8 درصد ). سهم کشورهای صنعتی حاشی ه ای 5 درصد و بقیه 44 درصد از آن کشورهای در حال توسعه است . اندازه تولید کشورهای در حال توسعه بر اساس برابری قدرت خرید بیش از دو برابر می شود. فاصله 80 به 20 کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به 55 به 45 تغییر می کند. رتبه بندی کشورها بسیار متفاوت از آب درمی آید.

 اگر به جای ارزش پول، ارزش برابری قدرت خرید را درنظر بگیریم برند ه بزرگ چین و بازند ه بزرگ ژاپن خواهد بو د . به دلیل آنکه قیمت های داخلی ژاپن بسیار بالاتر از آمریکا و برعکس قیمت های داخلی  چین بسیار پایین تر از آمریکاست . ارزش پولی تولید ژاپن چهار برابر چین است ( 16 درصد محصول ناخالص جهان در برابر 4 درصد ). ارزش تولید چین برپا یه برابری قدرت خرید 50 درصد بیشتر از ژاپن است ( 12 درصد در برابر 8 درصد ). این تفاوت در کشورهای دیگر نیز چشمگیر است . چنین نیست که یکی از این روش ها درست و دیگری غلط باشد. برای دیدن تصویری روشن از جهان اقتصادی باید هر دو عدسی دوربین را به کار گیریم . هر دو راه محاسبه تولید جهانی درست هستند . اگر بخواهیم ظرفیت جذب کالاها و خدمات بازارهای خارجی (قدرت خرید بی ن المللی)، قدرت مالی نفوذ اقتصادی جهانی، یا میزان قدرت خرید جهانگردان معمولی کشورها را در کشورهای مقصد تشخیص دهیم، ارزش برابری پول به درد می خورد. اما اگر بخواهیم سطح رفاه افراد، خانواد ه ها، یا کشورها را با یکدیگر مقایسه کنیم، باید برابری قدرت خرید را به کار ببریم . موج کنونی جهانی شدن از اعمال سیاست های دولتی برنخاسته است .

سفارشات جهانی و بازاریابی جهانی حاصل تصمیم دولت ها نبوده است . دولت ها ادغام شرکت های داخلی وخارجی را تشویق نکرد ه اند. دولت ها نبودند که تجارت الکترونیکی را آغاز کردند و بازارهای مالی جهانی را نیز دولت ها ایجاد نکردند . جهانی شدن فرآیندی نیست که دولت ها بتوانند آن را شروع کنند، متوقف سازند، حرکت آن را تند یا کند کنند یا به طور دقیق بگویند که در کجا وارد گود می شوند.

 تحول توفنده فناوری، بنگا ه های اقتصادی را وسوسه یا وادار کرده است که فعالیت های خود را به سراسر جهان بکشانند وبه شکل شرکت های جهانی درآیند . با فناور ی های جدید رایانه و ار تباطات دوربرد، شرکتی که در پی افزایش هر چه بیشتر سود خود باشد، باید محصولات خود را در جایی از جهان بسازد که ارزا ن تر تمام می شود و در جایی بفروشد که سودی بیشتر به دست می آورد. شرکتی که جهانی نشود، بازی را به شرکت هایی که جهانی شده اند می بازد و باید دست از کسب وکار بشوید.

 هیچ کشوری را مجبور نمی کنند که در زنجیره تدارکات جهانی مشارکت نماید و شرکتهای چندملیتی را راه دهد که سرمایه گذاری کنند . اما کشوری که مشارکت کند، با سرعتی بیشتر بر ثروت خود می افزاید.

چنین کشوری از مزیت های دستیابی به تخصص اقتصاد مقیاسی ، انتقال فرآوری، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، دسترسی به بازار و مهار ت های تخصصی مدیریت، که ثمر ه مشارکت هستند، برخوردار می شود .

اما در عوض باید اسباب مشارکت در اقتصاد جهانی را فراهم کند (آموزش و پرورش زیربنا، وامنیت جانی و مالی) اگر این اسباب را فراهم نکند، ا ز بازی خارج می شود و از قافله عقب می ماند . کشورهایی که مشارکت نکنند، می توانند نگران نباشند که اقتصادشان محو شو د . این کشورها نگرانی بزر گ تری دارند .

عدم مشارکت آنها ممکن است به معنای ادامه فقر و تهی دستی شان باشد . افراد بسیاری را عقیده بر این است که اقتصاد منزوی موفق در هیچ جای دنیا وجود ندارد.

واقع بینانه اگر نگاه کنیم، می بینیم اکثر کشورهای توسعه یافته راه انصراف یا کنار ه گیری ندارند و تأمین معاش عد ه بیشماری از کارگران رأ ی دهنده در انتخابات، به اقتصاد جهانی وابسته است . بنابراین دولت ها فکر دور نگه داشتن شر کت ها را از اقتصاد جهانی به پندار خود راه نمی دهند. همه کشورها دربا ر ه جهانی شدن تردید دارند زیرا قدرت کنترل آنها کاهش می یابد، رویدادها جهانی می شوند و از حیطه کنترل آنها خارج می گردند. این امر درباره همه اقتصادها چه بزرگ و چه کوچک صدق می کند.


» منتظر
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
حاصل زندگیم و امید زندگیم
شروعی دوباره با رویکرد آموزشی
تشکر
آرزوی قبولی در آزمون وکالت
عید نوروز
با تریک عید نوروزبر همه ایرانیان
عید غدیر در سیره اهل‏بیت(ع)
عید غدیر مبارک
عید بزرک امامت بر شما عزیزان مسلمان وشیعه مبارک باشد
فصل سوم جهانی شدن
ماه میهمانی خدا
چرا روزه بگیریم؟
ماه مبارک رمضان مبارک باد
ایران در المپیک 2008 تا کجا رفته است؟
ادامه مقوله جهانی شدن
[همه عناوین(39)]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 3  بازدید
بازدیدهای دیروز: 4  بازدید
مجموع بازدیدها: 46084  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» لینک دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «